یک مرد با سری خیلی بزرگتر از انسانهای معمولی
سرش به اندازه ای بزرگ بود که گردنش را کج کرده بود و قسمتی از وزن سرش را روی شانه اش انداخته بود
شلوار گشادی پوشیده بود
او از عرض اتوبان عبور میکرد
و در بالای سرش کلاغی دنبال معشوقش پرواز میکرد
کلاغ ماده خودش را به عقاب زیبایی رساند
عقاب با بالش ضربه ای به کلاغ نر زد
او از آسمان سقوط کرد و زیر چرخ های یک ماشین له شد
مرد سر بزرگ برگشت تا ببیند چه شده
تعادلش را از دست داد و بر کف اتوبان افتاد
یک کامیون هم از روی او رد شد و مغزش را متلاشی کرد
تمام عرض اتوبان پوشیده از مغز مرد شد
عقاب و کلاغ ماده با وقار بر روی زمین فرود آمدند و یک عصرانه عاشقانه در کنار یکدیگر میل کردند
۲ نظر:
کس خل
ول دان میت
ارسال یک نظر